طراوت صبح

سلام خوش آمدید

خب با یک سوال حرفم رو آغاز می کنم. تا حالا پیش اومده پیش یه آدمی بشینید که خیلی از شما سرتره . البته منظور بنده بیشتر علمی و فرهنگی و مذهبیه ولی فرقی نمی کنه حالا. مثلا یکی که خیلی کلاسش از شما بالاتره. وقتی پیشش می شینید می  فهمید شما ادعایید و اون عمل.

برای من پیش اومده و تازه اون لحظه است که می فهمم من کجا سیر می کردم و امثال این آدمها کجا. می فهمم چقدر مسیر کمی رو طی کردم . چرا می گن که نگاه به عالم صواب داره؟ یعنی چرا با نگاه کردن به چهره یک عالم ، بهره ای به ما داده میشه؟ از دید من ، همان نگاه خالی به چهره علما و انسان های دانا، توجه رو از خودت می بره به سمت دیگری از زندگی و تفکرات شخصی ات. یعنی می فهمی که  اینجایی که ایستادی هنوز جایی حساب نمی شه پس باید حرکت کنی. نه این حرکت های لاک پشتی بلکه باید برخیزی و اقدام جدی برای پیشرفت کردن داشته باشی . حرکتی به سمت کمال.

یک مثال دیگه بزنم: وقتی انگشتت سوزن میره خیلی درد می گیره ، ولی وقتی پات خدای نکرده میشکنه تازه می فهمی درد چیه. یعنی گاهی حس می کنیم می فهمیم ولی بعدش می بینیم نخیر ، هنوز من کجا و فهمیدن کجا. 

گاهی هم فکر می کنیم مثلا ائمه رو کاملا می شناسیم و می تونیم جمله ای درموردشون بیان کنیم با توجه به فهممون . اما با این مثال می شه فهمید مثلا امام علی اقیانوسی است که هنوز نتونستیم بشناسیم ، یا حضرت فاطمه الگویی هست که فقط صرفا با بیان می گیم . اما نتونستیم به شناخت این بزرگان پی ببریم. حالا با توجه به همه اینهایی که گفتم، خدا رو چقدر می شناسیم؟ 

شناخت خداوند متعال و غرق شدن در آنچه معشوق می خواهد می شود همان عشق. آیا ما عاشقیم؟ آیا تونستیم رسم عاشقی رو بجا بیاریم؟ آیا بجا آوردن رسم عاشقی ساده س؟ 

 

مولانا می فرماید: 

در بیان ناید جمال حال او     هر دو عالم چیست؟ عکس خال او

حکایت پروانه ها رو حتما می دونید که . خب ساده بگم که جمعی از پروانه ها نشسته بودن و شمعی اون دور روشن بود. اهل حالی گفت برید از شمع خبر بیارید که چیست و اینا. یکی از پروانه ها رفت و دید و برگشت و گفت: که به به چه نوری داره و چه گرمایی و ... . اهل حال گفت یکی دیگه بره. اون رفت و اومد و شرحی دیگه گفت. سومین پروانه رفت و ... صب کنید شعرش رو بگم:

دیگری برخاست می‌شد مست مست

پای کوبان بر سر آتش نشست

دست درکش کرد با آتش به هم

خویشتن گم کرد با او خوش به هم

چون گرفت آتش ز سر تا پای او

سرخ شد چون آتشی اعضای او

و اینگونه در شمع سوخت و تمام شد. اهل حال گفت :

تا نگردی بی‌خبر از جسم و جان

کی خبر یابی ز جانان یک زمان

حالا ما کجای راه عاشقی هستیم؟ 

تقدیم به سیاسی ترین زن جهان اسلام ، مادر سادات ، ام ابیها حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها. باشد که دعای این مادر پهلوشکسته، همراهمان باشد.

 

  • صبا کریمی

یکی از پدیده های جدیدی که خیلی تو کفشم هنوز ، هوش مصنوعیه ( که انواع مختلفی داره) که چون خیلی باهوش و باسواده حتی لازمه بهش بگم ایشون. ایشون چقدر می تونه باشعور باشه که هر سوال در هر زمینه ای ازش می پرسی جواب می ده و حتی عصبانی هم نمیشه که اینقده ازش سوال می پرسم. خیلی هم مهربون و صمیمی و مخصوصا با ادب هست.

حالا من فقط در زمینه سوال پرسیدن ازش استفاده می کنم. خیلی کاربردهای دیگه داره که می تونید از اهل فنش سوال کنید. تو این قسمت از وبلاگم دوست دارم سوالایی که از جی پی تی می پرسم و جوابهایی که میده اینجا بنویسم. شما هم اگر ایده ای تو ذهنتون هست بهم بگید و دریچه های تازه ای رو به روی من باز کنید. ممنونم

امروز ازش سوال پرسیدم که شمس تبریزی چه تاثیری روی مولانا داشته و اینها. اینقدر جوابهاش قشنگ بود که حس کردم باید به احترامش از جا برخیزم .

شمس من کجاست که بیاد و زندگی منو عوض کنه؟ 


GPT: شمس تبریزی در واقع نماد راهنمایی هست که در مسیر زندگی هر فردی می تونه ظاهر بشه ولی نه صرفا در قالب یک شخصیت خاص، بلکه هر چیزی که شما رو به عمق وجودتون ببره. شمس در درون شماست ، در همان جایی که خود را در جستجوی حقیقت می یابید.

ممکنه شما در حال حاضر دچار روزمرگی و روتینی شده باشید ، اما شمس می تونه خیلی غیرمنتظره در لحظه ای به شما برسه؛ در یک کتاب، در یک بیت شعر، در یک گفتگو با یک فرد، حتی در سکوت درونی شما. به این صورت وارد زندگی تون میشه و شما رو از درون تغییر میدهد. ممکنه کسی باشه که از نظر روحی یا ذهنی شما رو به چالش می کشه و نشون می ده که زندگی ، عشق و حقیقت فراتر از آن چیزی است که فکر می کنید. 

شاید الان در موقعیتی هستید که نیاز دارید چشم ها و قلب تان را باز کنید تا شمس زندگی تون بشه. این لحظه می تونه به شکلی ساده و در عین حال عمیق اتفاق بیفته. 

شمس تبریزی: عارف و صوفی برجسته قرن هفتم و بیش از هر چیز بعنوان مرشد معنوی مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف اسلامی شناخته می شود. شمس با نگرشهای متفاوت و غیرمتعارف خود درباره دین و عرفان، تاثیری عمیق بر مولانا گذاشت و شعر او را دگرگون کرد. 

مولانا چنان از شمس اثر پذیرفت که از یک عالم ، به یک عاشق و عارف تبدیل شد. شمس با باورهای عمیق خود درباره عشق و خداوند ، مولانا را به مسیری تازه از خودشناسی و عرفان سوق داد.

با اینکه شمس به شکلی ناگهانی از مولانا جداشد ، اما تاثیرش برای همیشه در شعر و آثار مولانا باقی ماند. مثنوی معنوی و دیوان شمس حاصل این عشق عمیق و الهام بخش است.

 

 

  • صبا کریمی

کمی روانشناسانه:

 

- تمایل به شنیدن جنبه های مثبت رفتاری ، بیشتر از عیب جویی و ایراد گرفتن.

- به جای گفتن " نکن" روش بهتری پیدا کنیم.

- اعتماد داشتن به فرزند؛ افزایش اعتماد به نفس و تقویت آن

- تنبیه ، متناسب با عملکرد نادرست فرزند باشد. 

- از نصایح تکراری نزد کودکان مان استفاده نکنیم . مراقب باشیم کودک مان را غرق در آن نکنیم .

- بحث و تبادل نظر با فرزند چه خوبه. مثلا شام چی دوست داری عزیزم؟

- تصور کردن اینکه فرزند باید بدون نقص باشد غلط است. خودمون هنوز اشتباه می کنیم بابا

- خداوند یعنی عشق و هر چیزی که در آن عشق نباشد خدایی نیست.

- اگر قلبمان کینه یا نفرتی دارد ( یعنی جای عشق خالی باشد) خداوند در آن جای ندارد.

- بیایید در جایی که نفرت رخنه کرده، بذر عشق بکاریم . در این صورت ، نیروهای خفته فعال می شود یعنی افراد و وقایع مطلوبی سر راه ما قرار می گیرد.

- کسی که قدرت بخشایش ندارد، از قدرت عشق خالی است.

- خداوند یعنی آرامش و سکون. 

  • صبا کریمی

- مولوی در سه اثرش در سه آینه خود را ظاهر می سازد: 
غزلیات: در مقام عشق و دل قرار می گیرد.
مثنوی: در اریکه و مقام روح فریاد بر می آورد
فیه مافیه: در جایگاه عقل ، موعظه می کند.

- عشق از ژرفای خویش آگاه نیست تا فرا رسیدن روز جدایی

- نقش آفرینی فقیه در زمان حیات اوست و نقش آفرینی عارف پس از مرگش

- سید علی قاضی : وضو نور است و نمی خواهم چیزی از این نور روی زمین بریزد ( هنگام وضو گرفتن ایشان، جز دو سه قطره ای نمی ریخت بر زمین)

- ذکر آخرین سجده واجب آیت الله سید علی قاضی: عبیدک بفنائک ، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، یا لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظلمین.

- شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش             که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

- کلمات مثبت را با صدای بلند به خود بگویید:
با خود عهد می بندم هیچ بیماری دیگری را به زندگی ام جلب نکنم.
اجساس پیری و ضعف و سستی به خود راه نمی دهم.
- اجازه نمی دهم آلزایمر، سرطان ... وارد زندگی ام شود...

- عمل باید خداگونه باشد نه نفس پسند

- صدای آژیر آمبولانس یادآوری است که برای شخص نیازمند به کمک، طلب دعا و شفا کنم.

- اگر می خواهید دیگران شاد باشند ، مهربانی را تمرین کنید

و اگر می خواهید خودتان شاد باشید مهربانی را تمرین کنید.

- اصرار نفس : به اندازه کافی نداریم ، دیگران بیشتر از ما دارند.

روح آرام ، آرام بگیر و از زندگی لذت ببر. 
راهی به سوی شادی وجود ندارد ، شادی خودش راه است

زمانی که در ترس زندگی می کنیم ،  ارتباط با حق ناممکن است.

وقتی در ترس به سر می بریم ، آنچه از آن می ترسیم به سوی خ ود جذب می کنیم . 

- افکار ، به خودی خود انرژی هستند.

- تنها چیزی که باید از آن ترسید، خود ترس است.

- عالم هستی از عشق ، محبت و آرامش و سلامت به وجود آمده است . اگر همگام با آن حرکت کنیم و از ترس به دور باشیم از حمایت هستی برخوردار می شویم.

- خداوند چیزی برای ما نمی فرستد که از عهده آن بر نیاییم

- فشار های اجتماعی در صدد است ما را با دیگران همرنگ سازد. 

- بدن ، توانایی بالقوه نامحدودی برای خلق سلامت دارد. از کوششهای گستاخانه شرکت های دارویی آگاه باشیم.

- علت تمایل به تنها بودن در برخی ها: عدم دریافت حمایت های مثبت

  • صبا کریمی

به نام حضرت دوست

 این بخش از وبلاگم یعنی بخش "پراکنده" گلچینی است از مطالب با ارزش و مفید از جاهای مختلف که اغلب از کتبی که مطالعه کردم و دوست دارم اینجا قرار بدم تا گهگاهی چشمم بهشون بیفته و بخونمشون بلکه یه سری چیزهای خفته مثل فکر خفته، نفس خفته ، وجدان خفته، عقل خفته و اینا بیدار بشن ... امیدوارم به درد شما عزیزان هم بخوره. مطمئنا مفیده وگرنه نمی ذاشتم که...

-اگر افکار خود را بر کمبودها متمرکز کنیم ، کمبود بیشتری را به زندگی خود جذب می کنیم.

- در زمان بیماری ، به بیماری فکر نکن بلکه به خداوند و عشق او توجه کنید.

- از لحظه بیدار شدن تا لحظه خوابیدن، در وضعیت شکر و سپاس باشیم( فقط زبانی هم نه)
- ما باید شبیه چیزی باشیم که از آن آمده ایم.

- افکار ، انرژی هستند.

- شک و تردید های ما خائن هستند.

- افراد بزرگ سعی می کنند به تو احساس بزرگی بدهند( بی جهت نیست که نشستن پیش علما هم اجر داره).

- کارهای خیرخواهانه دو جنبه دارد: الهام بخشی و الهام جویی

- انرژی های ربانی بالاتر، تمایلات نفسانی ما را از بین می برند. 

- پیامبر اکرم صلوات الله علیه برای امام حسن و امام حسین علیهم السلام ،" رقیه" می گرفت و این دعا را می خواند: اعیذ کما بکلمات التامه و اسماءالله الحسنی کلها عامه ، من شر السامه و الهامه ، و من شر کل عین لامه، و من شر حاسد اذا حسد: شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد می ورزد می سپارم.
** رقیه: دعاهایی برای مقابله با چشم زخم= تعویذ

 

  • صبا کریمی

Here are the top stories today:

A giant crocodile attacked a man walking his dog along a river in Australia. Fortunately, the man beats the beast back with a rock as the man’s dog bites the reptile on the face. Both man and dog suffered minor injuries but are expected to recover.

Next, a huge tornado catches a woman trapped in her vehicle and carries her a quarter of a mile from town. The woman suffered a broken leg and minor neck injuries, but she was more worried about her cat swept away by the storm. She’s offering a $1,000 reward for her feline friend.

  • صبا کریمی

When is it acceptable to lie?
 

Suggestions: we have three types of lies:

  1. Lies with good intentions: doctors can choose to tell a dying cancer patient that he has more time to live to put the patient’s mind at ease.

  2. White lie: harmless or trivial lie, avoid hurting feelings: a man can choose to tell a white lie and tell his wife she looks beautiful in those new expensive jeans.
     

  • صبا کریمی

                                                 

در بخش مطالب انگلیسی یه سری نکات رو بگم خدمت خودم و عزیزان دیگه: 
از اونجا که بنده مترجمی زبان انگلیسی خوندم و البته هنوز یک شاگردم سعی دارم در این بخش یه سری مطالب آموزشی بذارم . البته اونقدر صفحات خوبی در سوشال مدیای دم دست وجود داره که عزیزان به راحتی می تونن استفاده کنند ولی  این بخش رو اولا از روی علاقه و دوما برای زکات علم که نشر اونه میذارم و امیدوارم به درد بخوره. بیشتر مطالبم شاید  مهارتهای گفتاری یا اسپیکینگ باشه و به عبارت بهتر می تونی راحت تر انشا بنویسی یا بگی. برای کسانی که می خوان آیلس بگیرن هم مفیده . امیدوارم به کار بیاد. ان شاءالله

  • صبا کریمی

خب از آخرین کتابی که براتون خوندم بگم: کتاب کهکشان نیستی به نویسندگی محمد هادی اصفهانی . کتابی جذاب و عمیق از ابتدای زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی در نجف اشرف و سختی ها و مشکلات اولیه تا بعد از آن و کسب سیر و سلوکهای ایشان و ... شما رو همراه می کنه با سرگذشت عجیب و سخت و افسانه ای این عالم و عارف بزرگوار و مظلومیت ایشون البته. قبر ایشون در وادی السلامه.


یاد سفرم به کربلا افتادم و زیارت وادی السلام. اتفاقا بر مزار این عالم هم حاضر شدم ولی آن موقع کویری بودم که لذت باران را نچشیده بود. چیزی از زندگی ایشون نمی دونستم. کاش بشه دوباره زیارت کربلای معلی نصیبم بشه و با چشم های باز و حقیقت بین و دل آماده زیارت کنم .حالا می فهمم که چقدر نمی دونم و چقدر نمی شناسم اهل بیت علیهم السلام رو. 

البته سفر وادی السلام در آن بعد از ظهر سوزان و هوای عجیب و آزاردهنده اش که بعد هم منجر به بیماری بنده شد ، برام یه درس تازه داشت ؛ فهمیدم چقدر از درک رنج و مصائب حضرت زینب سلام الله دورم و تا حالا فقط با شنیدن روضه ها گریه می کردم. 

یک بخش از کتاب رو براتون بگم تا بفهمید این بزرگمرد چه کراماتی داشتند: 
عده ای از علما اومدن خدمت حضرت و گفتند که اصلا واقعه کربلا حقیقت داشته ؟ نمی شود که رسول اکرم حسن و حسین رو نور چشم بخواند و بعد این همه بلا و اینها. آقا سید علی قاضی عصبانی شدند و ناگهان پرده دنیا رو کنار زد. در نگاه مبهوت حاضران صحرای کربلا پدیدار شد و لشکریان یزید و آن طرف تر هم گودی قتلگاه و ... خلاصه این شد که همه بیهوش روی زمین افتادند. ( خیلی خیلی خلاصه گفتم) 

خدا کنه علما ما رو دعا کنند تا فریب دنیا رو نخوریم و بتونیم در مسیر کمال حرکت کنیم و به کمالاتی دست پیدا کنیم. 

من که هنوز نمی تونم خشمم رو کنترل کنم چطور می تونم به کرامات دست پیدا کنم؟ از صفر باید شروع کرد ...
 

  • صبا کریمی

به عقیده بنده و خیلی از کارشناسان روانشناس ، نوشتن هم یکی از هزاران راه هست برای برگشت به آرامش. الان یعنی من عصبانی ام؟!!  البته که همینطوره. گاهی  مسائلی خیلی ساده و کوچیک و خنده دار میشه معضل و به قول جوونای امروزی روی مخ و به قول خارجیا باذرینگ که تمام آرامش و حس های مثبت رو ازت دور می کنه.

فکر کن با یکی از اعضای خونه که اتفاقا برکت خونه است ( یک شخصیت مسن) مشکل داری. شخصیتش هم به گونه ایه که نه حرف کسی رو قبول میکنه و نه ذره ای اهمیت میده. مرغش یه پا داره و فقط حرف خودش باید به کرسی بشینه. آقا ما هر کاری می کنیم رضایت ایشون رو به دست بیاریم شدنی نیست. یعنی پدیده ای است آن بیلیوبل...

تماس گرفتم با هوش مصنوعی ( جی پی تی) و ازش درخواست کمک کردم .اولش گفت یه فضای گفتگویی راه بندازم و مصالمت آمیز حل کنم. گفتم ایشون به حرف کسی گوش نمیده و فلان و اینا و هوش مصنوعی در راهنمایی بعدی خیلی صادقانه گفت :از مهلکه فرار کن، برو بیرون قدم بزن ، برو یه نوشیدنی درست کن با موزیک ملایم ، برو خرید و اینا. خلاصه که راه حلش خوب بود ولی قبلش بنده هم به همین  نتیجه رسیده بودم . چه چاره دیگه ای می شد پیدا کرد جز این؟!! 
حفظ خونسردی چقد خوبه اما برام یه سوال لاینحل وجود داره و اونم اینکه نمی دونم تو این لحظه جناب خونسردی کجا غیبش می زنه و منو تنها می ذاره میره!! اونی که باید از مهلکه بگریخه بنده هستم نه تو. 

البته بگم که در این شرایط ،نفس رو میشه حسابی به صلابه کشید و به قولی آدمش کرد. یعنی گاهی شرایط سخت همون پله هست که باید ازش بری بالا برای رشد روحی و معنوی. البته اگر درست بری یعنی خطایی نداشته باشی. 
خدایا همه کسانی که از افراد مسن مثل پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ پیرخودشون یا همسرشون نگهداری می کنند اجر و صبری عظیم و جمیل عنایت بفرما. آمین

 

  • صبا کریمی