طراوت صبح

یه مامان خونه دار که نویسندگی رو دوست داره

طراوت صبح

یه مامان خونه دار که نویسندگی رو دوست داره

سلام خوش آمدید

مدد از شهدا

چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ

کافی بود دو روز از خونه غافل بشه و  به کار مورد علاقش یعنی خیاطی مشغول شه. اون وقت بود که خونه جلوه تازه ای به خودش می گرفت؛ ظرفایی که به شکل وحشتناکی داخل ظرفشویی تلمبار شده بودن ، سبدی که رخت چرکها از سرو کولش بالا می رفتن ، اتاق خوابی که انگار خمپاره ای وسطش زده بودن، مهمونایی که هر لحظه ممکن بود از راه برسن ،آماده کردن شام و ... همین کارهای عقب افتاده و فکر کردن به اونا کافی بود سردرد وحشتناکی به سراغش بیاد بی درمون.
اینجا بود که به غلط کردن افتاد که حالا چه وقت خیاطی کردن بود . از عادتهای عجیب و درد سر سازش این بود که تا کار خیاطی تموم نمی شد از کنار چرخ بلند نمی شد. این شد که اوضاع شدیدا نابسامان شد.
یکم ظرفا رو شست. وقتی فهمید به این زودی تموم نمیشه، بی خیال شد رفت پذیرایی و شروع کرد به مرتب کردن کوسن ها و بعد هم جارو کشیدن. بعد از اون اومد اتاق بچه ها که تمییز کنه ، اینقدر اوضاع قمر در عقرب بود که نمی دونست چی رو کجا باید بذاره. ترجیح داد از اتاق فرار کنه !
دوباره  جارو به دست شد. بعد  ظرفا رو شست . در حالیکه کمرش به شدت خسته بود ، لباسها رو ریخت داخل ماشین لباسشویی و بعد از اون افتاد به جون سرویس بهداشتی. چند تا خرید هم باید انجام می شد که با ارسال یک پیامک همراه با چند قلب و گل، این وظیفه رو به همسر سپرد.
فکر ادامه کار هم براش سنگین بود. چرا همه کارها یهو جمع شد برای امروز؟ چرا فکری براش از قبل نکرده بود؟ خودش جواب این سوالو خوب می دونست. 
رفت روی تخت دخترش دراز کشید. ناخودآگاه چشمش افتاد به چند عکس از شهدا روی یک چفیه سفید که به دیوار نصب شده بود.  چشم دوخت به یکی از چهره ها . چه چهره شاداب و باطراوتی.لبخندش واقعی بود. شور و نشاطی در چشمهاش موج می زد که انگار وسط بهشت نشسته. چطور ممکنه؟ مگه این شهدا تو دل سختی ها نبودن؟ اونا مجروح نشدن؟ کم و کسری نداشتن؟ مجروح و شهید شدن عزیزاشونو ندیدن؟ با این فکرها چشماش بی اختیار بسته شد.
زیر لب صلواتی فرستاد. یه یا علی گفت و بلند شد. و این "یا علی "گفتن فرق داشت 

 

 

  • صبا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی