طراوت صبح

سلام خوش آمدید

۱۰ مطلب با موضوع «پراکنده» ثبت شده است

گاهی چیزایی اتفاق می افته و تموم میشه. و گاهی هم چیزایی اتفاق می افته ولی تموم نمیشه که هیچ ، اثری باقی می ذاره ماندگار. مثل چی؟
 یکی از مهتریناش واقعه عاشوراست. عاشورا یک اتفاق بود در یک نقطه از تاریخ و تمام شد . آیا فراموش شد؟ نه تنها فراموش نشد بلکه تبدیل شد به یک فرهنگ . اینکه بشینیم به واقعه عاشورا گریه کنیم فرهنگ نیست. بلکه اینکه یاد بگیریم در مقابل ظلم ، خاموش نشینیم و در مقابل بی عدالتی ها سکوت نکنیم و به موقع پشت رهبری قرار بگیریم . 

مثال دوم هم فرهنگ حاج قاسمه. حاج قاسم شهید شد اما راهش و مکتبش ادامه داره . جوانان عراقی یا سوری یا لبنانی این رو بهتر می فهمن. دشمن تصور می کنه با از بین بردن جسم حاج قاسم ، رسم ایشون هم از بین میره اما اشتباهش همینه. ما فرزندانمون رو ان شاءالله با فرهنگ حسینی و حاج قاسمی بزرگ خواهیم کرد. فرهنگ حاج قاسم ریشه در فرهنگ حسینی و عاشورایی داره.

الان در برهه ای از تاریخ داریم نفس می کشیم که دور تا دورمون رو جنگ و بی عدالتی پر کرده. چکمه های اسرائیلی رد پاش خیلی جاها کشیده شده و اگه حواسمون نباشه یهو  خدای نکرده می بینیم پا گذاشته روی خاک کشور ما ( که البته کور خونده) -دم امام گرم که به این لکه ننگ بشریت، غده سرطانی لقب داد- ولی یادمون باشه تاریخ همیشه در زمانهای مختلف و با آدمهای مختلف تکرار میشه. این اتفاق ها مکرر افتاده و باز هم خواهد افتاد.

عاشورا پره از درس . همه جور آدم هم توش هست. اونی که در آخرین لحظه غفلت کرد و اونی که در آخرین لحظه به خودش اومد. اونی که دیر جنبید و اونی که درست در بزنگاه پشت امامش دراومد. اونی که بخاطر شهرت و مقام همه چیزو فدا کرد و اونی که همه چیزو فدای دین و امامش کرد. اونی که بصیرت داشت پیروز شد و اونی که فقط دین داشت قربانی شد. حالا که از بصیرت صحبت شد یه نکته بگم؛

رهبری گفتن بصیرت مثل همون نعمت چشم هست یعنی درست دیدن. یعنی گاهی انگیزه داری، قدرت داری،احساس داری ولی بصیرت نداری نتیجه اش برعکس میشه و  میشه منشاء خطر. راه غبارآلوده و تنها ایمان و احساس مسئولیت داشتن کافی نیست. بدون سلاح بصیرت ، شکست خورده ای. الان وقتشه که دوست و دشمن رو بشناسیم . در واقع اگه شمشیر دست کسی دادی و مقابلش ایستادی می تونی بهش اعتماد کنی یا نه . به چند نفر اعتماد داری؟ مطمئن باش تو سرشون چی می گذره و بعد شمشیر بده. یا علی

  • صبا کریمی

چرا باید سختی بکشیم تا به کمال برسیم ؟ چرا یک دانه برای اینکه سر از خاک در بیاره باید تاریکی، کمبود اکسیژن، فشار و اینا رو تحمل کنه تا بتونه زندگی زیبایی در روی زمین داشته باشه؟ 
چرا برای اینکه به ورژن بهتری از خودمون دست پیدا کنیم باید سختی تحمل کنیم تا بفهمیم که خود بهتر از خودمون هست؟ حتما شنیدید این جمله زیبا رو که تا وقتی در شرایط سختش قرار نگیری نمی فهمی چقدر توانایی داری. مثلا اگر مجبور بشی برای حفظ بچه ت خیلی سریع بدویی تازه می فهمی که چه دونده خوبی هستی یا اگر باید یک بار سنگین رو خیلی سریع حمل کنی می فهمی چقدر زورت زیاده.
خب یه مثال دیگه بزنم؛ وقتی می خوای یه ورزشکار حرفه ای بشی ، باید تمرینات سخت بدنی رو انجام بدی . ممکنه تا مدتها بدنت و استخونات درد بگیره ولی در آخر همونی میشی که می خواستی؛ یک ورزشکار روفرم با عضلات قوی. 
زندگی همینطوره. سختی ها مثل خاک هستن که ریشه های ما رو عمیق تر می کنن. پس زندگی بدون سختی ما رو نمی سازه. میشیم یه درخت بی ریشه که با یک بارون تند کج میشیم و سقوط میکنیم. دوست داری سقوط کنی ؟ !!! 

  • صبا کریمی

ایام شهادت بی بی فاطمه زهرا که میرسه، کوچه خیابونا عطر و بوی شهدا رو میگیره بخصوص شهدای گمنام. شهدایی که خانواده هاشون هم نمی دونن کجاست شیر پسرشون . لابد قصه اینه که " آنان که گمنامند زهرایی تبارند" . 
دخترم دیروز بهم گفت که امروز مدرسه شون شهید گمنام میاره. به هر دلیلی خیلی دیر رسیدم ولی باز رسیدم. درست لحظه آخر که تابوت مطهر شهید رو داشتن می بردن رسیدم مقابلش و دستم رو به تابوت رسوندم . خواستم بگم ای شهید عزیز، درسته که دیر رسیدم ولی رسیدم. نکنه اون دنیا منو ندید بگیری و رد شی از کنارم. نکنه اشکای منو نبینی و شفاعتم نکنی.
" اگر دیر آمدم مجروح بودم     اسیر قبض و بسط روح بودم 
در باغ شهادت را نبندید           به ما بیچارگان زان سو نخندید"

* یک نکته بگم؛ امروزه خیلی از بچه ها یا بهتره بگم خیلی از خانواده ها پاشون به حسینیه و تکیه ها و مساجد باز نمیشه متاسفانه و اسیر دنیای خودشونن. و اینجا نیاز به یه فرهنگ سازی جدیه. و چه برنامه ای از این بهتر که بچه های ما رو با شهدا آشنا کنن. این دو هویت به ظاهر غریبه رو باهم مواجه کنن و بتونن ارتباط قلبی بین شون برقرار کنن . حضور شهدا در مدارس نقطه عطفی است که این روزها با اون مواجه هستیم و از خدا می خواهم بچه های ما هم حسینی و زینبی تربیت بشن ان شاءالله.


 

  • صبا کریمی

دنیا ؛ این واژه تکراری و آشنا. تا حالا به معنای دنیا فکر کردین؟

دنیا دو معنی داره: یکی یعنی نزدیکتر (از آخرت) و معنی دیگر یعنی پست تر . یعنی دنیا جایی نیست که بهش دل ببندی. چطور میشه آدم به چیز پست تر و بی ارزش تر دل ببنده ؟ حالا ما اینقدر بهش زرق و برق و زینگیل آلات بستیم شده این. ولی وقتی عزیزی رو از دست بدیم اون موقعس که می فهمیم آره دنیا چقدر حقیره. هر کاریشم بکنیم و هر رنگ و لعابی بهش بزنیم آخرش همون دنیای پست و بی مقداره که گاهی نفس کشیدن هم توش سخت میشه. 
یک روز هستیم و روز بعد نیستیم. نیستیم در واقع همون هستیمه چرا؟ چون تازه س که از خواب دنیایی بیدار میشیم و روح از تعلق مادیش یعنی جسم جدا میشه و تازه می فهمیم پرواز چیه. به مفهوم دیگه ای از زندگی پی می بریم. زندگی اونجاست نه اینجا. اینجا مقدمه ای است برای زندگی . یعنی باید زمینه زندگی خوب رو از اینجا فراهم کنیم. مثل یه مهندس ساختمان که برای اینکه بخاد یک عمارت باشکوه بسازه اول باید یه عالمه کارهای سنگین مثل کندن زمین و پی ریزی و ... انجام بده و کلی مقدمه بچینه.

این  دنیا هم پی و شالوده زندگی بهتر تو اون دنیاست. حواسمون باشه یه روزی این همه زینتی که به پای دنیا بستیم در چشم ما هیچ میشه و حتی ذره ای از اون رو نمی تونیم با خودمون ببریم. اون چیزی که میشه بار سفرمون همون اعمال و نیات ماست. خدا کنه زرنگ باشیم و فریب دنیا رو نخوریم. 

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا. خدا آخر و عاقبت همه مون رو به خیر کنه. ان شاءالله

  • صبا کریمی

دیدین ذرات گرد و غبار رو در  تلألو پرتوهای خورشید بالا و پایین میشن.

یا فاطمه جان، من همان ذره غبارم در پرتو نور زیبایت.

 آیا بازم حواست به این ذره ناچیز گرد و غبار هست؟

 خسته ام. دعایم کن مادر. 

 

  • صبا کریمی

 

 همه ما تو زندگی یک جراح هستیم،بعضیامون جراح موفق و پنجه طلا و بعضی دیگه جراح ناشی که فقط بلده پاره کنه و بدوزه و سمبل کنه. خب چطوری ؟ خیلی از رفتارهای ما بعنوان بزرگترها باید خیلی با برنامه و بادقت انجام بشه و اینکه بدونیم کی و کجا انجام بشه. پایی که شکسته اگر به موقع جراحی نشه ممکنه عوارض جبران ناپذیری داشته باشه. پس یک جراح موفق میدونه کی و چطوری جراحی کنه.

حالا اگر پسر یا دخترمون کار اشتباهی انجام بده ، جراحی مون شروع میشه. یعنی باید بدونیم کی و چطور به رفع این اشکال بپردازیم. گاهی یک نگاه سرشار از عاطفه و یک جمله پر از صمیمیت می تونه بازدارنده خوبی باشه برای عدم تکرار اشتباه بچه هامون. و گاهی یک نگاه غضب آلود لازمه (که بهتره آخرین اقدام ما باشه) اینجاست که باید بدونیم چطور عمل کنیم. 

من با اینکه خودم آدم بزرگی هستم( نه از نظر شخصیتی ) از اینکه می بینم تو وبلاگم نظر دادید ، هر چند خیلی کم، خیلی ذوق می کنم و انگیزه بیشتری پیدا می کنم برای نوشتن بهترتر. 

تو زمونه ای هستیم که روحیه بچه هامون بسیار بسیار حساسه و بچه ها ممکنه حرفهایی بزنن که از فضای مجازی یاد گرفتن  و جملاتی استفاده کنن که ما بهشون یاد ندادیم. پس وظیفه ما خیلی سخت تره و باید خیلی حاذق باشیم که بتونیم با این رفتارها درست برخورد کنیم. اگر اشتباه کنیم کارمون ساخته س و البته کار طرف. 

دوستی داشتم که یک انتقاد ساده من یک هفته از من دلخور بود. خیلی فکر کردم که کجای کار رو اشتباه کردم . سرانجام هم ملتفت شدم که اصلا از در انتقاد وارد شدن درست نیست.این روزها اینقدر روی همه فشاره که ظرفیتشون تکمیله. پس خیلی باید مراقب باشیم چطور وارد عمل بشیم.

شیوه های تشویق رو خیلی از ماها بلدیم. مثلا اینکه نکات مثبت طرف رو بهش یادآوری کنیم یا ازش در مقابل یه سری کارهای مثبت و برجسته اش تشکر کنیم. مثلا به دخترم بگم "عزیزم ممنونم که یادت می مونه از اتاق میری بیرون چراغ رو خاموش می کنی و اگه تختت رو هم مرتب کنی دیگه عالی میشه." ( شاید کار مثبت خاصی نداره بگید ولی بالاخره بگردید پیدا کنید یه چیزی دیگه) 

اگر یک بار فهمیدید بچه دروغ گفت می تونید بگید " عزیزم چه خوبه که باهم صادق هستیم اگر یکبار اشتباهی شد اشکالی نداره . نذاریم دیوار قشنگ اعتماد بین ما از بین بره گلم" . خلاصه که مهربان حرف زدن خیلی هم سخت نیست. چهار تا کلمه قشنگ استفاده کردن رو همه بلدن. ولی یه سری عوامل مثل عصبانیت یا غرور یا کمبود وقت نمیذارن درست پیش بریم. می خواهیم بزنیم تو سر طرف یهو همه چی درست بشه. نکنیم این کارو ... 

 

  • صبا کریمی

خب با یک سوال حرفم رو آغاز می کنم. تا حالا پیش اومده پیش یه آدمی بشینید که خیلی از شما سرتره . البته منظور بنده بیشتر علمی و فرهنگی و مذهبیه ولی فرقی نمی کنه حالا. مثلا یکی که خیلی کلاسش از شما بالاتره. وقتی پیشش می شینید می  فهمید شما ادعایید و اون عمل.

برای من پیش اومده و تازه اون لحظه است که می فهمم من کجا سیر می کردم و امثال این آدمها کجا. می فهمم چقدر مسیر کمی رو طی کردم . چرا می گن که نگاه به عالم صواب داره؟ یعنی چرا با نگاه کردن به چهره یک عالم ، بهره ای به ما داده میشه؟ از دید من ، همان نگاه خالی به چهره علما و انسان های دانا، توجه رو از خودت می بره به سمت دیگری از زندگی و تفکرات شخصی ات. یعنی می فهمی که  اینجایی که ایستادی هنوز جایی حساب نمی شه پس باید حرکت کنی. نه این حرکت های لاک پشتی بلکه باید برخیزی و اقدام جدی برای پیشرفت کردن داشته باشی . حرکتی به سمت کمال.

یک مثال دیگه بزنم: وقتی انگشتت سوزن میره خیلی درد می گیره ، ولی وقتی پات خدای نکرده میشکنه تازه می فهمی درد چیه. یعنی گاهی حس می کنیم می فهمیم ولی بعدش می بینیم نخیر ، هنوز من کجا و فهمیدن کجا. 

گاهی هم فکر می کنیم مثلا ائمه رو کاملا می شناسیم و می تونیم جمله ای درموردشون بیان کنیم با توجه به فهممون . اما با این مثال می شه فهمید مثلا امام علی اقیانوسی است که هنوز نتونستیم بشناسیم ، یا حضرت فاطمه الگویی هست که فقط صرفا با بیان می گیم . اما نتونستیم به شناخت این بزرگان پی ببریم. حالا با توجه به همه اینهایی که گفتم، خدا رو چقدر می شناسیم؟ 

شناخت خداوند متعال و غرق شدن در آنچه معشوق می خواهد می شود همان عشق. آیا ما عاشقیم؟ آیا تونستیم رسم عاشقی رو بجا بیاریم؟ آیا بجا آوردن رسم عاشقی ساده س؟ 

 

مولانا می فرماید: 

در بیان ناید جمال حال او     هر دو عالم چیست؟ عکس خال او

حکایت پروانه ها رو حتما می دونید که . خب ساده بگم که جمعی از پروانه ها نشسته بودن و شمعی اون دور روشن بود. اهل حالی گفت برید از شمع خبر بیارید که چیست و اینا. یکی از پروانه ها رفت و دید و برگشت و گفت: که به به چه نوری داره و چه گرمایی و ... . اهل حال گفت یکی دیگه بره. اون رفت و اومد و شرحی دیگه گفت. سومین پروانه رفت و ... صب کنید شعرش رو بگم:

دیگری برخاست می‌شد مست مست

پای کوبان بر سر آتش نشست

دست درکش کرد با آتش به هم

خویشتن گم کرد با او خوش به هم

چون گرفت آتش ز سر تا پای او

سرخ شد چون آتشی اعضای او

و اینگونه در شمع سوخت و تمام شد. اهل حال گفت :

تا نگردی بی‌خبر از جسم و جان

کی خبر یابی ز جانان یک زمان

حالا ما کجای راه عاشقی هستیم؟ 

تقدیم به سیاسی ترین زن جهان اسلام ، مادر سادات ، ام ابیها حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها. باشد که دعای این مادر پهلوشکسته، همراهمان باشد.

 

  • صبا کریمی

کمی روانشناسانه:

 

- تمایل به شنیدن جنبه های مثبت رفتاری ، بیشتر از عیب جویی و ایراد گرفتن.

- به جای گفتن " نکن" روش بهتری پیدا کنیم.

- اعتماد داشتن به فرزند؛ افزایش اعتماد به نفس و تقویت آن

- تنبیه ، متناسب با عملکرد نادرست فرزند باشد. 

- از نصایح تکراری نزد کودکان مان استفاده نکنیم . مراقب باشیم کودک مان را غرق در آن نکنیم .

- بحث و تبادل نظر با فرزند چه خوبه. مثلا شام چی دوست داری عزیزم؟

- تصور کردن اینکه فرزند باید بدون نقص باشد غلط است. خودمون هنوز اشتباه می کنیم بابا

- خداوند یعنی عشق و هر چیزی که در آن عشق نباشد خدایی نیست.

- اگر قلبمان کینه یا نفرتی دارد ( یعنی جای عشق خالی باشد) خداوند در آن جای ندارد.

- بیایید در جایی که نفرت رخنه کرده، بذر عشق بکاریم . در این صورت ، نیروهای خفته فعال می شود یعنی افراد و وقایع مطلوبی سر راه ما قرار می گیرد.

- کسی که قدرت بخشایش ندارد، از قدرت عشق خالی است.

- خداوند یعنی آرامش و سکون. 

  • صبا کریمی

- مولوی در سه اثرش در سه آینه خود را ظاهر می سازد: 
غزلیات: در مقام عشق و دل قرار می گیرد.
مثنوی: در اریکه و مقام روح فریاد بر می آورد
فیه مافیه: در جایگاه عقل ، موعظه می کند.

- عشق از ژرفای خویش آگاه نیست تا فرا رسیدن روز جدایی

- نقش آفرینی فقیه در زمان حیات اوست و نقش آفرینی عارف پس از مرگش

- سید علی قاضی : وضو نور است و نمی خواهم چیزی از این نور روی زمین بریزد ( هنگام وضو گرفتن ایشان، جز دو سه قطره ای نمی ریخت بر زمین)

- ذکر آخرین سجده واجب آیت الله سید علی قاضی: عبیدک بفنائک ، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، یا لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظلمین.

- شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش             که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

- کلمات مثبت را با صدای بلند به خود بگویید:
با خود عهد می بندم هیچ بیماری دیگری را به زندگی ام جلب نکنم.
اجساس پیری و ضعف و سستی به خود راه نمی دهم.
- اجازه نمی دهم آلزایمر، سرطان ... وارد زندگی ام شود...

- عمل باید خداگونه باشد نه نفس پسند

- صدای آژیر آمبولانس یادآوری است که برای شخص نیازمند به کمک، طلب دعا و شفا کنم.

- اگر می خواهید دیگران شاد باشند ، مهربانی را تمرین کنید

و اگر می خواهید خودتان شاد باشید مهربانی را تمرین کنید.

- اصرار نفس : به اندازه کافی نداریم ، دیگران بیشتر از ما دارند.

روح آرام ، آرام بگیر و از زندگی لذت ببر. 
راهی به سوی شادی وجود ندارد ، شادی خودش راه است

زمانی که در ترس زندگی می کنیم ،  ارتباط با حق ناممکن است.

وقتی در ترس به سر می بریم ، آنچه از آن می ترسیم به سوی خ ود جذب می کنیم . 

- افکار ، به خودی خود انرژی هستند.

- تنها چیزی که باید از آن ترسید، خود ترس است.

- عالم هستی از عشق ، محبت و آرامش و سلامت به وجود آمده است . اگر همگام با آن حرکت کنیم و از ترس به دور باشیم از حمایت هستی برخوردار می شویم.

- خداوند چیزی برای ما نمی فرستد که از عهده آن بر نیاییم

- فشار های اجتماعی در صدد است ما را با دیگران همرنگ سازد. 

- بدن ، توانایی بالقوه نامحدودی برای خلق سلامت دارد. از کوششهای گستاخانه شرکت های دارویی آگاه باشیم.

- علت تمایل به تنها بودن در برخی ها: عدم دریافت حمایت های مثبت

  • صبا کریمی

به نام حضرت دوست

 این بخش از وبلاگم یعنی بخش "پراکنده" گلچینی است از مطالب با ارزش و مفید از جاهای مختلف که اغلب از کتبی که مطالعه کردم و دوست دارم اینجا قرار بدم تا گهگاهی چشمم بهشون بیفته و بخونمشون بلکه یه سری چیزهای خفته مثل فکر خفته، نفس خفته ، وجدان خفته، عقل خفته و اینا بیدار بشن ... امیدوارم به درد شما عزیزان هم بخوره. مطمئنا مفیده وگرنه نمی ذاشتم که...

-اگر افکار خود را بر کمبودها متمرکز کنیم ، کمبود بیشتری را به زندگی خود جذب می کنیم.

- در زمان بیماری ، به بیماری فکر نکن بلکه به خداوند و عشق او توجه کنید.

- از لحظه بیدار شدن تا لحظه خوابیدن، در وضعیت شکر و سپاس باشیم( فقط زبانی هم نه)
- ما باید شبیه چیزی باشیم که از آن آمده ایم.

- افکار ، انرژی هستند.

- شک و تردید های ما خائن هستند.

- افراد بزرگ سعی می کنند به تو احساس بزرگی بدهند( بی جهت نیست که نشستن پیش علما هم اجر داره).

- کارهای خیرخواهانه دو جنبه دارد: الهام بخشی و الهام جویی

- انرژی های ربانی بالاتر، تمایلات نفسانی ما را از بین می برند. 

- پیامبر اکرم صلوات الله علیه برای امام حسن و امام حسین علیهم السلام ،" رقیه" می گرفت و این دعا را می خواند: اعیذ کما بکلمات التامه و اسماءالله الحسنی کلها عامه ، من شر السامه و الهامه ، و من شر کل عین لامه، و من شر حاسد اذا حسد: شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد می ورزد می سپارم.
** رقیه: دعاهایی برای مقابله با چشم زخم= تعویذ

 

  • صبا کریمی