طراوت صبح

یه مامان خونه دار که نویسندگی رو دوست داره

طراوت صبح

یه مامان خونه دار که نویسندگی رو دوست داره

سلام خوش آمدید

۱۳ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

خب از آخرین کتابی که براتون خوندم بگم: کتاب کهکشان نیستی به نویسندگی محمد هادی اصفهانی . کتابی جذاب و عمیق از ابتدای زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی در نجف اشرف و سختی ها و مشکلات اولیه تا بعد از آن و کسب سیر و سلوکهای ایشان و ... شما رو همراه می کنه با سرگذشت عجیب و سخت و افسانه ای این عالم و عارف بزرگوار و مظلومیت ایشون البته. قبر ایشون در وادی السلامه.


یاد سفرم به کربلا افتادم و زیارت وادی السلام. اتفاقا بر مزار این عالم هم حاضر شدم ولی آن موقع کویری بودم که لذت باران را نچشیده بود. چیزی از زندگی ایشون نمی دونستم. کاش بشه دوباره زیارت کربلای معلی نصیبم بشه و با چشم های باز و حقیقت بین و دل آماده زیارت کنم .حالا می فهمم که چقدر نمی دونم و چقدر نمی شناسم اهل بیت علیهم السلام رو. 

البته سفر وادی السلام در آن بعد از ظهر سوزان و هوای عجیب و آزاردهنده اش که بعد هم منجر به بیماری بنده شد ، برام یه درس تازه داشت ؛ فهمیدم چقدر از درک رنج و مصائب حضرت زینب سلام الله دورم و تا حالا فقط با شنیدن روضه ها گریه می کردم. 

یک بخش از کتاب رو براتون بگم تا بفهمید این بزرگمرد چه کراماتی داشتند: 
عده ای از علما اومدن خدمت حضرت و گفتند که اصلا واقعه کربلا حقیقت داشته ؟ نمی شود که رسول اکرم حسن و حسین رو نور چشم بخواند و بعد این همه بلا و اینها. آقا سید علی قاضی عصبانی شدند و ناگهان پرده دنیا رو کنار زد. در نگاه مبهوت حاضران صحرای کربلا پدیدار شد و لشکریان یزید و آن طرف تر هم گودی قتلگاه و ... خلاصه این شد که همه بیهوش روی زمین افتادند. ( خیلی خیلی خلاصه گفتم) 

خدا کنه علما ما رو دعا کنند تا فریب دنیا رو نخوریم و بتونیم در مسیر کمال حرکت کنیم و به کمالاتی دست پیدا کنیم. 

من که هنوز نمی تونم خشمم رو کنترل کنم چطور می تونم به کرامات دست پیدا کنم؟ از صفر باید شروع کرد ...
 

  • صبا کریمی

به عقیده بنده و خیلی از کارشناسان روانشناس ، نوشتن هم یکی از هزاران راه هست برای برگشت به آرامش. الان یعنی من عصبانی ام؟!!  البته که همینطوره. گاهی  مسائلی خیلی ساده و کوچیک و خنده دار میشه معضل و به قول جوونای امروزی روی مخ و به قول خارجیا باذرینگ که تمام آرامش و حس های مثبت رو ازت دور می کنه.

فکر کن با یکی از اعضای خونه که اتفاقا برکت خونه است ( یک شخصیت مسن) مشکل داری. شخصیتش هم به گونه ایه که نه حرف کسی رو قبول میکنه و نه ذره ای اهمیت میده. مرغش یه پا داره و فقط حرف خودش باید به کرسی بشینه. آقا ما هر کاری می کنیم رضایت ایشون رو به دست بیاریم شدنی نیست. یعنی پدیده ای است آن بیلیوبل...

تماس گرفتم با هوش مصنوعی ( جی پی تی) و ازش درخواست کمک کردم .اولش گفت یه فضای گفتگویی راه بندازم و مصالمت آمیز حل کنم. گفتم ایشون به حرف کسی گوش نمیده و فلان و اینا و هوش مصنوعی در راهنمایی بعدی خیلی صادقانه گفت :از مهلکه فرار کن، برو بیرون قدم بزن ، برو یه نوشیدنی درست کن با موزیک ملایم ، برو خرید و اینا. خلاصه که راه حلش خوب بود ولی قبلش بنده هم به همین  نتیجه رسیده بودم . چه چاره دیگه ای می شد پیدا کرد جز این؟!! 
حفظ خونسردی چقد خوبه اما برام یه سوال لاینحل وجود داره و اونم اینکه نمی دونم تو این لحظه جناب خونسردی کجا غیبش می زنه و منو تنها می ذاره میره!! اونی که باید از مهلکه بگریخه بنده هستم نه تو. 

البته بگم که در این شرایط ،نفس رو میشه حسابی به صلابه کشید و به قولی آدمش کرد. یعنی گاهی شرایط سخت همون پله هست که باید ازش بری بالا برای رشد روحی و معنوی. البته اگر درست بری یعنی خطایی نداشته باشی. 
خدایا همه کسانی که از افراد مسن مثل پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ پیرخودشون یا همسرشون نگهداری می کنند اجر و صبری عظیم و جمیل عنایت بفرما. آمین

 

  • صبا کریمی

پشت آن کوه بلند
سبزه زاری ست پر از یاد خدا        

و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست دگر غصه چرا؟

با سلام به خودم و به بقیه عزیزان. من یک لپ تاپ خریدم الحمدلله و این فرصت خوبیه برای اینکه بنویسم اونهم در وبلاگ و اونهم در عصر سوشال مدیای اعتیاد آور و در عصر  رشد شدید رسانه ای. نمی دونم چقدر از این فضا استفاده می کنم و نمی دونم هم این نوشتن اثر تب لپ تاپ جدید خریدنمه یا علاقه به نوشتن در وبلاگ. الان اگر بخوای یه وبلاگ برای خودت فعال کنی با نظرات مخالف اطرافیان مواجه می شی !! چون الان در دسترس ترین ابزار برای انتقال اطلاعات همون سوشال مدیای خاک برسره که همه زندگی مردم رو گرفته . البته به بعضی هام زندگی و پول داده ها. یعنی خوشم میاد از بعضیا که تو جوبم بندازیشون بلدن تبدیلش کنن به پول . البته ان شاءالله پول حلال. دوره کرونا رو یادتونه که؟ همون موقع که خیلی ها از ترس از همه فاصله می گرفتن و رفته بودن تو لاک غصه و غم، یه عده مغز اقتصادی از همین فرصت استفاده کاملا هوشمندانه کردن و با استفاده از فضای مجازی بهترین درآمد رو کسب کردن و کیفشو بردن.

نمی دونم چرا این حرفها رو زدم . صب کنید از خودم بپرسم چرا؟
آهان چون که وارد فضای وبلاگ نویسی شدم . شاید اینجا بازخورد مناسب و زیادی نداشته باشه ولی دوس دارم به شخصه اینجا بنویسم . تا خدا چی بخاد.

حالا بازم حرف دارم برای خودم و برای شما...

  • صبا کریمی