طراوت صبح

سلام خوش آمدید

کهکشان نیستی

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۵۶ ب.ظ

خب از آخرین کتابی که براتون خوندم بگم: کتاب کهکشان نیستی به نویسندگی محمد هادی اصفهانی . کتابی جذاب و عمیق از ابتدای زندگی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی در نجف اشرف و سختی ها و مشکلات اولیه تا بعد از آن و کسب سیر و سلوکهای ایشان و ... شما رو همراه می کنه با سرگذشت عجیب و سخت و افسانه ای این عالم و عارف بزرگوار و مظلومیت ایشون البته. قبر ایشون در وادی السلامه.


یاد سفرم به کربلا افتادم و زیارت وادی السلام. اتفاقا بر مزار این عالم هم حاضر شدم ولی آن موقع کویری بودم که لذت باران را نچشیده بود. چیزی از زندگی ایشون نمی دونستم. کاش بشه دوباره زیارت کربلای معلی نصیبم بشه و با چشم های باز و حقیقت بین و دل آماده زیارت کنم .حالا می فهمم که چقدر نمی دونم و چقدر نمی شناسم اهل بیت علیهم السلام رو. 

البته سفر وادی السلام در آن بعد از ظهر سوزان و هوای عجیب و آزاردهنده اش که بعد هم منجر به بیماری بنده شد ، برام یه درس تازه داشت ؛ فهمیدم چقدر از درک رنج و مصائب حضرت زینب سلام الله دورم و تا حالا فقط با شنیدن روضه ها گریه می کردم. 

یک بخش از کتاب رو براتون بگم تا بفهمید این بزرگمرد چه کراماتی داشتند: 
عده ای از علما اومدن خدمت حضرت و گفتند که اصلا واقعه کربلا حقیقت داشته ؟ نمی شود که رسول اکرم حسن و حسین رو نور چشم بخواند و بعد این همه بلا و اینها. آقا سید علی قاضی عصبانی شدند و ناگهان پرده دنیا رو کنار زد. در نگاه مبهوت حاضران صحرای کربلا پدیدار شد و لشکریان یزید و آن طرف تر هم گودی قتلگاه و ... خلاصه این شد که همه بیهوش روی زمین افتادند. ( خیلی خیلی خلاصه گفتم) 

خدا کنه علما ما رو دعا کنند تا فریب دنیا رو نخوریم و بتونیم در مسیر کمال حرکت کنیم و به کمالاتی دست پیدا کنیم. 

من که هنوز نمی تونم خشمم رو کنترل کنم چطور می تونم به کرامات دست پیدا کنم؟ از صفر باید شروع کرد ...
 

  • صبا کریمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی